English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1972 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ball U گلوله کردن
bullet-proof U ضد گلوله کردن
clew U گلوله کردن
to round up U گلوله کردن
spot U مشاهده کردن گلوله ها
slugs U گلوله باران کردن
slugged U گلوله باران کردن
spots U مشاهده کردن گلوله ها
shell off U گلوله باران کردن
cannonade U گلوله باران کردن
slug U گلوله باران کردن
shoot U پرتاب کردن گلوله
discharge U خالی کردن گلوله
shoots U پرتاب کردن گلوله
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
punched U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
hollow forge U سوراخ کردن گرم
spit U سوراخ کردن تف انداختن
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
pecked U بانوک سوراخ کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
puncturing U سوراخ کردن شکست
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
peck U بانوک سوراخ کردن
pecking U بانوک سوراخ کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
gride U سوراخ کردن فرورفتن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
broaching U سوراخ کردن قایق
pecks U بانوک سوراخ کردن
transfixion U عمل سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
broached U سوراخ کردن قایق
burrs U بامته سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
punched U سوراخ ایجاد کردن
punched U مهر کردن سوراخ
burr U بامته سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن شکست
punches U سوراخ ایجاد کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
punch U مهر کردن سوراخ
burred U بامته سوراخ کردن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
punch U سوراخ ایجاد کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
broach U سوراخ کردن قایق
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com